۱
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۶
کد مطلب : ۱۷۲۹۳۷
تحلیلی بر سخنان عجیب مدیرعامل گروه سرمایه گذاری امید درباره سرمایه‌گذاری در پروژه‌های آب؛

وقتی که توجهی به مدیریت علمی و منافع ملی وجود ندارد!

«ما شرکت بورسی شده‌ایم و شرکت بورسی وظیفه ندارد نقش دولت را ایفا کند. شرکت‌ها اگر بازدهی بورسی برای سهامداران داشته باشد در یک پروژه ورود پیدا می‌کند و در کنار دولت هستیم. هلدینگ بزرگ در هر کشور باید در سیستم اقتصادی آن کشور کمک کند اما قرار نیست منافع از سهامداران خرد منتقل شود به جاهای دیگر. برای مثال پروژه انتقال آب از دریای عمان به سیستان و خراسان تا زمانی که مشوق‌های آن به صورت مشخص، ملموس و قابل تبدیل به جریان نقدی برای ما احصا نشود دیگر سرمایه گذاری در آن را ادامه نمی‌دهیم و سرمایه را افزایش نمی‌دهیم. »
وقتی که توجهی به مدیریت علمی و منافع ملی وجود ندارد!
به گزارش نفت ما ،مدیریت مدرن امروز در دنیا تفاوت‌های اساسی با مدیریت‌های سنتی دارد. این تفاوت هرچه سطح مدیریت بالاتر و شرکت مورد نظر گسترده‌تر و پردامنه‌تر باشد، بیشتر و عمیق‌تر است، تا حدی که گاه نمی‌توان مدیریت‌های سنتی را در دایره این علم محسوب کرد و باید روشی غیرعلمی و منسوخ شده دانست. 
از مدیریت‌های سنتی غالبا با عنوان «مدیریتی با نگاه تک‌بعدی» نام می‌برند. این نگاه در مدیریت به رویکردی اشاره دارد که مدیران تنها از یک زاویه (مانند تمرکز صرف بر سود مالی، فرآیندهای خطی یا کنترل سلسله مراتبی) به حل مسائل سازمانی می‌پردازند و ابعاد دیگر را نادیده می‌گیرند. علاوه بر مسائل سازمانی، توجه به روابط بین سازمانی و در سطحی بالاتر منافع ملی در مدیریت مجموعه‌های بزرگ و هلدینگ‌ها نیز از جمله موضوعاتی است که در تصمیم‌گیری‌ها و عملکرد مدیران بسیار مهم و حیاتی است. این موضوع از پایه‌ای‌ترین موضوعات مدیریت مدرن امروز است و بی‌توجهی به آن به معنای عاری بودن مدیر از سواد
مدیریتی است!
اخیرا کلیپی از سخنان بابک ابراهیمی مدیرعامل «گروه سرمایه‌گذاری امید» منتشر شده که به نظر می‌رسد برای چندماه قبل است اما متاسفانه از منظر اصول مدیریتی فوق‌الذکر واقعا شایسته نقد و ایراد است. 
وی در این سخنان – که گویا در پاسخ به سوال خبرنگاری بیان شده – گفته است: «ما شرکت بورسی شده‌ایم و شرکت بورسی وظیفه ندارد نقش دولت را ایفا کند. شرکت‌ها اگر بازدهی بورسی برای سهامداران داشته باشد در یک پروژه ورود پیدا می‌کند و در کنار دولت هستیم. هلدینگ بزرگ در هر کشور باید در سیستم اقتصادی آن کشور کمک کند اما قرار نیست منافع از سهامداران خرد منتقل شود به جاهای دیگر. برای مثال پروژه انتقال آب از دریای عمان به سیستان و خراسان تا زمانی که مشوق‌های آن به صورت مشخص، ملموس و قابل تبدیل به جریان نقدی برای ما احصا نشود دیگر سرمایه گذاری در آن را ادامه نمی‌دهیم و سرمایه را افزایش نمی‌دهیم. »
بخشی از این سخنان اگرچه شایسته توجه است اما در مجموع نتیجه نادرستی از مقدمات گرفته شده است. بخصوص وقتی وی به صورت مصداقی به موضوع سرمایه گذاری در پروژه‌های کلان آب کشور اشاره می‌کند، به وضوح مشخص می‌شود که تا چه اندازه نگاه او یک بعدی و فاقد دیدگاه‌های استراتژیک سازمانی و ملی است. 
این درست است که یک سازمان بورسی به دلیل تعهدی که مبنی بر حفظ سود سهامداران دارد، باید چنین نگاهی داشته باشد، اما فقط کافی است که به عملکرد شرکت‌های بورسی در کشورهای مختلف یا ایران
نگاه بیندازیم تا ببینیم هرگز این گونه نبوده که عملکرد مدیران این سازمان‌ها فقط از این بعد به تصمیم گیری بپردازند! برای مثال بسیاری از شرکت‌ها بخش‌ «مسئولیت اجتماعی» دارند و بخشی از هزینه‌هایشان در کارهای عام المنفعه هزینه می‌شود. ظاهرا این هزینه‌ها از سود سهامداران کم می‌کند، اما مشخص است که این قبیل هزینه‌ها اولا بخشی از وظایف جانبی شرکت‌های بزرگ در راستای خدمات ملی است و ثانیا تاثیر تبلیغاتی آن نیز مدنظر بوده و به طور غیرمستقیم باعث افزایش سوددهی سازمانی می‌شود. اما آیا نگاه تک‌بعدی فوق هم چنین تصوری دارد؟!
این نکته وقتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که به این نکته توجه کنیم که پروژه مورد نظر این مدیرعامل، یکی از استراتژیک‌ترین پروژه‌های ملی است که بدون شک شرکت در آن افتخاری بزرگ برای هر مجموعه یا هلدینگ است. اگر بنا باشد که هر هلدینگی نگاهش به این پروژه ‌های بزرگ و ملی فقط یک نگاه تک‌بعدی باشد اصولا این موضوع که « هلدینگ بزرگ در هر کشور باید در سیستم اقتصادی آن کشور کمک کند» از حیز انتفاع ساقط است و هیچ مصداقی نمی‌تواند پیدا کند، زیرا ملاکی بالاتر وجود دارد که تا آن نباشد اصولا نباید وارد هیچ پروژه ملی –که با هدایت دولت‌ها سامان می‌یابد– وارد شد!
بدتر این که مدیرعامل محترم گروه سرمایه‌گذاری امید به این موضوع اشاره می‌کند که شرکت در این چنین پروژه‌هایی بر اساس «مشوق» هایی صورت می‌گیرد اما اعلام می‌کند که این مشوق‌ها، «به صورت مشخص، ملموس و قابل تبدیل به جریان نقدی» نباشد شرکت‌شان در آن سرمایه‌گذاری نمی‌کند! یعنی نه تنها نگاه مدیریتی‌شان فاقد توجه به بعد ملی است بلکه گرفتار نگاهی سودجویانه با لحاظ منافع کوتاه‌مدت است، نگاهی که حتی برای یک مجموعه اقتصادی کوچک هم سم است، چه برسد به یک هلدینگ بزرگ. 
با همه این احوال باید امیدوار بود این سخنان فقط نوعی سخن برای تهییج و دل گرم کردن سهامداران باشد، و در عمل پایبندی به اصول مدیریت علمی ملاک باشد، زیرا اگر جز این باشد باید برای آینده چنین شرکتی و سهامدارانش واقعا تاسف خورد.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی