۰
plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۱۹
کد مطلب : ۱۷۲۸۹۳
یک جرعه نفت

درباره یک حکم انفصال از خدمت

بردیا جهانی
درباره یک حکم انفصال از خدمت
هرچقدر بیشتر به موضوع حکم انفصال از خدمت مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران فکر می‌کنم، بیشتر به این نتیجه می‌رسم که سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند! 
در سخت‌ترین شرایط اقتصادی کشور که روزبه‌روز هم سخت‌تر می‌شود، مدیریت شرکتی را بپذیری که چشم بودجه مملکت در دوران تحریم به آن دوخته شده، از هر راهی برای افزایش فروش نفت استفاده کنی، با وجود کمبود سرمایه دولتی و نبود سرمایه خارجی، به کمک بخش خصوصی داخلی تلاش کنی بشکه بشکه تولید نفت را افزایش دهی تا درآمد کشور اندکی بیشتر شود، آن‌وقت حکم انفصال از خدمت بخوری! چرا؟ چون طبق مصوبه شورای عالی امنیت ملی، در دوران تحریم اقتصادی، نباید آمار و ارقام تولید و صادرات نفت فاش شود تا این گذرگاه فروش نفت، پابرجا بماند و آن وقت دیوان محاسبات محکومت کند که چرا با آن مصوبه عمل کرده‌ای! 
این موضوع حتی در شرایط عادی هم عجیب است که دود اختلاف‌نظر دو رکن مهم حاکمیتی کشور به چشم شرکت ملی نفت و درواقع مهم‌ترین منبع درآمد کشورمان برود. حالا که شرایط کشور، هم جنگی از نوع نظامی است و هم جنگی از نوع اقتصادی، این موضوع غیرقابل باورتر هم می‌شود! مگر می‌شود در شرایطی که همه ارکان کشور باید همدل شوند تا گذر از شرایط سخت، راحت‌تر باشد، چوب لای چرخ همدیگر بگذارند؟! ولی ظاهراً می‌شود!
برای صاحب این قلم فرقی ندارد حمید بورد مدیرعامل شرکت ملی نفت است یا آقای ایکس! اما این برخورد، عجیب‌وغریب و غیر قابل توجیه است. ابتدای این متن نوشتم سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند. چرا؟ چون بعد از این حکم، دیگر کمتر کسی تمایل پیدا می‌کند پا به عرصه تولید و فروش نفت بگذارد که سرتاسر، چالش است و درنهایت هم از تلاش‌هایت با حکم انفصال از خدمت تقدیر می‌کنند!
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی