۴
۳
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۵
کد مطلب : ۱۷۲۷۸۵

ناترازی یا هدررفت منابع انسانی؛ مساله این است!

مهدی قدیری
ناترازی یا هدررفت منابع انسانی؛ مساله این است!
شاید درست‌ترین و قابل توجه ترین سخنی که در ماه‌های اخیر درباره‌ ناترازی‌ها گفته شده، سخنان دستیار رئیس جمهوری در امور اجتماعی بود: «ناترازی‌ها فقط در آب، خاک و انرژی نیست، بلکه در حوزه نیروی انسانی نیز دچار ناترازی‌های جدی هستیم.» عطف توجه به این نکته بسیار ارزشمند است که اگر دچار ناترازی در زمینه‌های مختلف شده‌ایم، پیش و بیش از آن دچار ناترازی در منابع انسانی شده‌ایم. این ناترازی مهم اما پنهان، باعث شده که در درازمدت چنان مخاطراتی در مدیریت کشور شکل بگیرد که منجر به ناترازی در منابع مختلف آب، برق، گاز و ... شویم، آن هم در کشوری که سرشار از منابع انرژی است.
ناترازی منابع انسانی در اصل به معنای تطابق نداشتن بین ظرفیت‌های نیروی انسانی و نیازهای واقعی جامعه در زمینه‌های مختلف اجتماعی است. ناگفته پیداست که این پدیده پیچیده، ریشه در عوامل ساختاری، اقتصادی، آموزشی و مدیریتی دارد و این امر را می‌توان به تفکیک در هر بخش ریشه‌یابی کرد. مثلا گفته شده که صنایع ایران با ظرفیت کمتر از ۵۰درصد فعالیت می‌کنند، علی‌رغم فارغ‌التحصیلی سالانه ۸۰۰ هزار دانشجو، دلیل اصلی ناترازی در منابع انسانی مرتبط با صنعت، عدم تطابق مهارت‌ها با نیاز صنعت است نه کمبود تعداد نیرو. به‌عنوان مثال، در رشته‌های فنی مانند معدن، متخصصان جذب صنایع نمی‌شوند یا مهاجرت می‌کنند. 
فروپاشی رشته‌های استراتژیک دانشگاهی را می‌توان مشکلی دیگر دانست که باعث شده اصلی‌ترین زیرساخت‌های توسعه کشور فاقد نیروهای فکری باشند. آمار پذیرش دانشجو در سال ۱۴۰۳ نشان می‌دهد رشته‌های پایه مانند فیزیک (۳۵ نفر)، ریاضی (۲۷ نفر) و زیست‌شناسی گیاهی (۲۱ نفر) در آستانه حذف قرار دارند. در مقابل، ۸۶ درصد دانشجویان در کمتر از ۶۰ رشته (از ۱۲۹ رشته موجود) متمرکز شده‌اند. در واقع نحوه انتخاب رشته در کشور به دلیل بی توجهی به رشته‌های استراتژیک و درآمدزا نبودن آن‌ها بدون مشتری مانده است. 
اما اگر عمیق‌تر نگاه کنیم همین موضوعات ریشه‌ای را نیز می‌توان پیامد و نتیجه اشکالی دیگر دانست: اینکه مشکل اصلی در مدیریت کشور است. اگر دانشجویان به ‌درستی هدایت نمی‌شوند یا بعد از فارغ‌التحصیلی کارآیی ندارند، اگر وضعیت اقتصادی کشور به گونه‌ای است که شکاف دستمزدها شکل گرفته، بسیاری دو شغله هستند و زندگی‌شان تامین نمی‌شود، اگر مهاجرت مغزها باعث خالی شدن بسیاری از مشاغل از متخصصان واقعی شده، و اگر تولید و صنعت در کشور به صرفه نیست و سود واقعی را دلال‌ها می‌برند و ... اگر مشکلات و معضلات بسیاری هست که در نهایت به ناترازی منابع انسانی می‌انجامد، همه و همه زیر عنوانی چون «هدررفت منابع انسانی» قابل دسته‌بندی است.
این هدررفت پردامنه منابع انسانی اما از زمانی آغاز شد که مدیریت کشور به دست غیرمتخصصان سپرده شد. از زمانی که مدیریت نهادها، شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف نه بر اساس علم، تجربه و کارآمدی، که بر اساس رابطه و بده‌بستان و نزدیکی به مراکز قدرت به افراد مختلف سپرده شد، نه تنها مدیران لایق و آنان که شایستگی مدیریت را داشتند، حاشیه‌نشین شدند، بلکه سوء مدیریت ناشی از ناتوانی و ناآشنا بودن مدیران با الزامات کاری و حرفه‌ای باعث تخریب زیرساخت‌های حیاتی کشور در دانشگاه، صنعت، اقتصاد و... را رقم زد. 
حالا روزگاری شده که علاوه بر همه مشکلات شکل گرفته در طول دهه‌های قبل، شاهد عادی شدن سپردن تخصصی‌ترین بخش‌های کشور به بی‌تخصص‌ترین افراد هستیم و البته این بیماری، چنان عادی شده که هیچ‌کس از آن تعجب هم نمی‌کند. رهایی از این وضعیت هم روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود، چون مدیران غیرمتخصص و بی‌ربط چنان قدرت دارند و تصمیمات اساسی به آن‌ها وابسته شده و وابسته‌تر هم می‌شود که مانع هر گونه تغییر در این وضعیت خواهند شد... 

و حرف آخر این‌که تا چنین است سخن گفتن از توسعه و پیشرفت و... آب در هاون کوبیدن است.

 مدیرمسئول نفت ما
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


محمد
بسیار عالی
حرف دل ما جوون ها رو زدید
دقیقا به نکته ی درستی اشاره کردین بسیار دچار ناترازی درتمام سطوح وجایگاه افراد هستیم بسیار جای پردازش ورسیدگی داره
از شما بابت این مقاله جامع سپاسگزارم ناترازی منابع انسانی که به‌درستی اشاره کردید یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های کشور است که اغلب نادیده گرفته می‌شود. مدیریت ناکارآمد و حضور مدیرانی که فقط بر کرسی مدیریتی تکیه زده‌اند، عامل اصلی این مشکل است. امیدوارم این افراد به خود آیند و مسئولیت وضع موجود را بپذیرند. ادامه این روند به نابودی ظرفیت‌های کشور می‌انجامد. امیدوارم این مقاله شروعی باشد برای اصلاح واقعی مدیریت منابع انسانی منتظر مطالعات بعدی شما هستیم