۱
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۹
کد مطلب : ۱۷۲۷۸۶
 تفکر چپ و داستان نفت در ایران 

«تاسیان» نفتی هم بسازید!

جای خالی سریالی تاریخی با موضوع داستان نفت در ایران در میان ساخته‌های سینمایی و سریال‌ها خالی است، سریالی که می‌تواند نسل امروز ایران را با ماجراها یا فاجعه‌هایی که نفت در ایران زمینه‌ساز آن شد، بیشتر آشنا کند.
«تاسیان» نفتی هم بسازید!
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما"،سریال تاسیان اگرچه در اصل روایتی عاشقانه را در مقطع خاصی از تاریخ ایران روایت می‌کرد و اولین بازخوردهای این سریال هم درباره آن بود، اما آنچه در ادامه و بخصوص در قسمت‌های پایانی مورد توجه قرار گرفت و در فضای مجازی و رسانه‌ها بسیار به آن پرداخته شد، نقد «تفکر چپ در ایران» بود. تاسیان روایتگر حضور پنهان و آشکار این تفکر در لایه‌های مختلف اجتماع بود و زیان شیوه مبارزاتی و تفکر غالب در این جماعت را در قربانی شدن بسیاری از خانواده‌ها و مهم‌تر از آن در اقتصاد کشور نشان می‌داد.
شیوه مبارزه آن‌ها که مبتنی بر «توجیه هر وسیله و رفتار با عطف توجه به هدف» بود، عقیده‌ای که هر خیانتی را به خلق، وطن و حتی مبارزان و همراهان را مجاز می‌دانست تا حزب را به هدف اصلی برساند. این موضوع اگرچه به صراحت در سریال تاسیان بیان نشد، اما در چگونگی رفتار توده‌ای‌ها در دانشگاه و زندان بیان شده بود. دکتر رجب‌زاده (با بازی مهران مدیری) اگرچه رهبر و راهنمای جریان چپ در دانشگاه ادبیات است اما همزمان با سرمایه‌داران هم ارتباط دارد و ضمنا در نماز جماعت طیف مذهبی هم شرکت می‌کند! نقش او در ورود دوباره منوچهر سامان (با بازی رضا بهبودی) به ماجراهای حزب توده و قربانی شدنش، اگرچه پررنگ نشان داده نشده، اما کم اهمیت نیست و نشان می‌دهد که این جریان چطور افراد وابسته به خود را تا مرز قربانی شدن می‌برد.  
اما نکته مهم‌تر و درخشان‌تر این سریال درباره تفکر چپ، نتیجه قرائت کم‌مایه چپ‌های ایران از سوسیالیسم است. تفکری که در تقابل کور با سرمایه‌داری شکل گرفت و نهایتا به آتش زدن کارخانه‌ای شکوفا به دست کارگران آن منجر شد. دیالوگ‌های جمشید نجات (با بازی بابک حمیدیان) در قسمت‌های مختلف سریال که درباره چگونگی ساخت و گسترش کارخانه سخن می‌گوید و بخصوص التماس او در قسمت آخر در مقابل کارگران، مظلومیت کارآفرینان واقعی و دلسوز کشور و قربانی شدن‌شان را در پای شعارهای ناپخته و احمقانه ضد سرمایه‌داری نشان می‌دهد.
عطف توجه به این موضوعات، فرصت دوباره‌ای را فراهم کرده که نقش حزب توده را در قبال موضوع«نفت در ایران» نیز بازخوانی کنیم. نتایج رفتار چپ‌ها در این خصوص، زیانی کمتر از شعارهای ضدسرمایه‌داری آن‌ها – که نهایتا زمینه‌ساز بسیاری از مصادره‌ها و خروج کارآفرینان از کشور شد- نداشت.
امتیاز نفت شمال، شروع داستان
طمع روس‌ها به نفت شمال ایران از آغاز کشف نفت در ایران آغاز شد، اما در پایان جنگ جهانی دوم، با توجه به اشغال ایران توسط متفقین با فشار بیشتر شوروی دنبال شد. بهره‌برداری انگلیس از نفت جنوب بهانه خوبی به دست روس‌ها داده بود تا خواسته خود را – که قراردادی استعماری برای بهره‌برداری از نفت شمال ایران بود – با قدرت دنبال کنند. در این میان بازوی اصلی شوروی در داخل کشور برای انعقاد این قرارداد حزب توده بود!
 حزب توده با سازماندهی تظاهرات و تبلیغات گسترده در سال‌های 1323 -1324، از درخواست شوروی برای اخذ امتیاز نفت شمال ایران (شامل آذربایجان، گیلان، مازندران و سمنان) دفاع کرد. این حزب حتی با استفاده از خودروهای شوروی، تظاهراتی به نفع سرگئی کافتارادزه (فرستاده شوروی) ترتیب داد و خواستار واگذاری فوری امتیاز بود. رهبران حزب این اقدام را «ضد امپریالیستی» قلمداد می‌کردند و معتقد بودند واگذاری نفت شمال به شوروی، توازن قوا در برابر نفوذ انگلیس و آمریکا را حفظ می‌کند. در واقع، برای چپ‌های ایرانی، منافع شوروی بر منافع ملی ایران اولویت داشت. اما این موضع با مخالفت شدید جبهه ملی و شخص مصدق مواجه شد که آن را تهدیدی برای حاکمیت ایران می‌دانستند. مصدق با پیشنهاد «ممنوعیت مذاکره نفتی تا پایان جنگ» در مجلس، عملاً درخواست شوروی را مسکوت گذاشت.  
موضع‌گیری در مقابل نهضت ملی نفت
در سال‌های 1329 – 1330 با اوج گیری مبارزات موسوم به نهضت ملی نفت، حزب توده ابتدا ملی‌شدن صنعت نفت را «توطئه امپریالیسم آمریکا» خواند و مصدق را «عامل سرمایه‌داری جهانی» معرفی کرد. نشریه‌های حزب مانند «بسوی آینده» این جنبش را حرکتی «غیراصیل و ارتجاعی» می‌دانستند. اما پس از قیام ۳۰ تیر و اثبات وجهه ضداستعماری مصدق، حزب تحت فشار اعضای خود (به‌ویژه کمیته ایالتی تهران) سیاست همکاری با دولت را در پیش گرفت. در این مقطع، حزب از محدودکردن اختیارات شاه، انحلال مجلس هفدهم و مدیریت اقتصاد بدون نفت حمایت کرد، اما همچنان نسبت به «وابستگی مصدق به آمریکا» بدگمان بود. با این همه باید اذعان کرد که طبق اسناد تاریخی، حزب «ملی‌شدن نفت» را مغایر با مبارزه طبقاتی می‌دانست و آن را «پروژه بورژوازی» قلمداد می‌کرد. در همان دوران گهگاه رسانه‌های حزب بی‌امان به مصدق حمله می‌کردند و او را به «خیانت» در مذاکرات با انگلیس متهم می‌کردند.
این بدگمانی نهایتا با توجه به نحوه عملکرد حزب در کودتای 28 مرداد، ضربه نهایی را به دولت ملی مصدق زد! با وجود بسیج ضد هزار هوادار حزب توده در روزهای قبل، رهبری حزب در ۲۸ مرداد دستور «در خانه ماندن» صادر کرد. این اقدام به دلیل محاسبه اشتباه مبنی بر «سقوط مصدق بدون آسیب به حزب» بود. جالب اینجا بود که بسیاری از حامیان سنتی کودتا، به دلیل باور به «حمایت مصدق از حزب توده» به این کودتا پیوسته بودند یا از آن حمایت می‌کردند!
رفتار چپ‌های ایرانی در قبال نهضت ملی نفت، بعدها با انتقاد بسیاری مواجه شد: ایرج اسکندری (از بنیان‌گذاران حزب) بعدها اعتراف کرد: «نمی‌دانم چرا با ملی‌شدن نفت مخالف بودیم!». خلیل ملکی نیز پس از انشعاب، حزب را به «خیانت به منافع ملی» متهم کرد.
تاسیان نفتی هم بسازید
و در پایان یک پیشنهاد: جای خالی سریالی تاریخی با موضوع داستان نفت در ایران در میان ساخته‌های سینمایی و سریال‌ها خالی است، سریالی که می‌تواند نسل امروز ایران را با ماجراها یا فاجعه‌هایی که نفت در ایران زمینه‌ساز آن شد، بیشتر آشنا کند.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی