از صاحبان کوچکترین مشاغل تا بزرگترین آنها اگر این روزها بپرسید اوضاع کسب و کارتان چطور است همه یک جواب تقریباً مشترک دارند: اوضاع، بد و چشمانداز هم مبهم است. فرقی ندارد از صاحب یک کارگاه کوچک تولیدی بپرسید یا یک مغازهدار یا هر فعال صنفی دیگری. حالا فکر کنید این وضعیت بد کسبوکار که به خاطر اوضاع بلاتکلیف دیپلماتیک کشور ایجاد شده و بیشترین تأثیر را در حوزه اقتصادی گذاشته، در صنایع بزرگی همچون نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی چه تأثیر ناگواری دارد.
اوضاع کشور، نه جنگ و نه صلح است. آتشبسی ایجاد شده که آن هم نیمبند است و به قول یک نفر، به استراحت بین دو نیمه یک مسابقه ورزشی شباهت دارد. کمتر کسی در این موضوع تردیدی دارد که یک اتفاق مهم در راه است. حالا این اتفاق میتواند از سر گرفتن جنگ باشد، یا پیشبرد یک راهبرد بزرگ دیپلماتیک از سوی ایران که بتواند ورق را به سود کشورمان برگرداند. بین این دو اتفاق، تفاوت بسیار است. اگر مسئولان تدبیر نکنند و راهبرد موفقی برای دیپلماسی انتخاب نشده و جنگطلبان خلع سلاح نشوند، روند حوادث به سمتی میرود که جبهه جنگطلبان علیه ایران، از آژانس انرژی اتمی و آمریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا گستردهتر میشود و آنگاه امیدی به امثال روسیه و چین هم نیست که در این جنگ دوازده روزه و پساز آن هم هیچ کمک نظامی به ایران ندادند. این بلاتکلیفی تا رسیدن به یک راهبرد دیپلماتیک اگر طولانیتر شود، خسارات بیشتری دارد.
در این میان صنعت نفت کشور که مهمترین منبع درآمد ایران تحت تحریم است بیشترین آسیب را میبیند. چون نهتنها از جذب سرمایه خبری نیست، بلکه تولید و صادرات هم با تنگناهای بیشتری مواجه میشود. کاری از دست ما برنمیآید جز اینکه دعا کنیم با تدبیر مسئولان، این دوره بلاتکلیفی و تردید که خیلی بهتر از جنگ نیست، با راهبردی مناسب، زودتر به سر برسد؛ البته اگر بر سر راهبردی به اجماع برسند.