۱
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۷
کد مطلب : ۱۷۳۳۴۰
 تراژدی اختلاس حالا به کمدی خدمت به مردم تبدیل شده است!

 زیان اجتماعی ظهور بابک زنجانی، بیش از زیان اقتصادی

 میثم قدیری
 زیان اجتماعی ظهور بابک زنجانی، بیش از زیان اقتصادی
  تاریخ تکرار می‌شود؛ بار اول به شکل تراژدی و بار دوم به صورت کمدی! این جمله مشهور این بار در مورد یکی از شخصیت‌های عجیب ایرانی مصداق پیدا کرده است. کسی که به تناوب یک روز در برج عاج می‌نشیند و یک روز در زندان حکم اعدام می‌گیرد! 
 حکایت بابک زنجانی را شاید باید سال‌ها بعد نوشت، روزگاری که ملاحظات، مناسبات و سیاسی‌کاری‌های امروز تمام شده باشد. قطعا در آن روزگار داستان بابک زنجانی حمایتی باورنکردنی خواهد بود، چیزی شبیه افسانه‌های جن و پری که در دنیایی غیرواقعی روی می‌دهد و نمی‌توان رابطه علت و معلولی درستی میان حوادث برقرار کرد. 
 برگردیم به دوازده سال پیش. سال 1392 و روزگاری که بعداز هشت سال سیاه، دولت محمود احمدی‌نژاد به پایان رسید اما میراث شوم آن برای سال‌ها برای مردم ایران باقی ماند. رفتن قوم و قبیله احمدی‌نژادی اگرچه برای مردم یک فرصت تازه ساخته بود اما خیلی از کسانی را که در گوشه و کنار با راه و رسم این دولت یکباره از سفره مردم به نان و نوایی بسیار رسیده بودند، از سر سفره بلند کرد. یکی از این جماعت بابک زنجانی بود. دلالی نفتی که مثلا متخصص دور زدن تحریم‌ها بود، نفت گرفته بود که بفروشد اما 2 میلیارد یورو از پول نفت را برنگردانده بود. بابک زنجانی البته پیش از آن نورچشمی بود؛ کاسبی‌اش روبراه بود و به تازگی یک شرکت هواپیمایی راه انداخته بود که هر شب نزدیک 15 دقیقه رپرتاژ ویژه در تلویزیون داشت. 
 دولت که تغییر کرد، وزارت نفت سراغ طلبش را گرفت اما زنجانی راست راست راه می‌رفت و پول را نمیداد. در آن روزها همه می‌پرسیدند چرا بابک زنجانی دستگیر نمی‌شود و کسی جوابی نداشت. در عوض جناب میلیاردر نفتی مصاحبه‌های رنگارنگ می‌کرد و از روزهایی می‌گفت که سرباز بوده و دلارهای بانک مرکزی را به او می‌دادند که بفروشد و پولدار شده!حرف‌هایی که فقط به درد شب‌های چله می‌خورد. بالاخره روز دستگیری فرا رسید و بعد محاکمه‌ای طولانی و بعد حکمی که چندان بعید نمی‌نمود. بابک زنجانی زیر حکم اعدام چندین سال دوام آورد. او پولی را که بدهکار بود نداده بود و جنازه‌اش هم دو میلیارد یورو نمی‌ارزید! 
 سوالی که در تمام این سال‌ها ذهن مردم را درگیر کرده این است که اصولا چرا باید نفت به امثال بابک زنجانی داده شود تا بفروشند؟! و پاسخ کوتاه ولی دردناک بود: این نتیجه کاغذ پاره دانستن قطع‌نامه‌ها علیه ایران بود و نتیجه نعمت دانستن تحریم‌ها. نتیجه ماجراجویی رئیس دولتی متوهم که دور سر خویش هاله نور می‌دید و نتیجه مذاکره به سبک و سیاق کسی که به جای مذاکره بیانیه می‌خواند! همه این‌ها همان قدر که مردم را از رفاه و زندگی نرمال در دنیای امروز دور می‌کرد، برای امثال بابک زنجانی فرصت‌هایی طلایی بود تا تاجر نفتی شوند.
 علی رغم آنچه محاکمه و حکم بابک زنجانی نشان می‌داد، شایعات می‌گفت که او در همان زندان (یا چیزی شبیه زندان) مشغول تجارت است. با این همه آنچه دوباره نام او را بر سر زبان‌ها انداخت آشکار شدن دوباره او در عرصه تجارت ایران بود. یک باره او در میانه تجارت کلان کشور ظاهر شد و از خرید بلوکی سهام خودرو سازان تا فروش نفت و واردات طلا، همه و همه دوباره با نام بابک زنجانی گره خورد؛ آن هم  در دورانی که وزارت نفت اعلام کرده که او هنوز بدهی خود را تسویه نکرده است.
 تاریخ یک بار دیگر، و این بار به شکلی کمدی در حال تکرار است. بابک زنجانی از خودش ویدیو منتشر می‌کند و ادعاهای طاق و زوج می‌کند، برای همه خط و نشان می‌کشد و از مردم می‌گوید، همان مردمی که دو میلیارد یورو از پول‌شان را پانزده سال است که نداده است! حالا دوباره همه می‌پرسند که چرا بابک زنجانی دستگیر نمی‌شود، یا از آن مهم‌تر این که او چه روابط و مناسباتی دارد که چنین تاخت و تاز می‌کند؟ اما اگر دفعه قبل این سوال مردم را آزار می‌داد، حالا از فرط غرابت به شوخی شبیه است. بابک زنجانی این بار به شکل کمدی در تاریخ اقتصاد ویران شده ایران ظهورکرده است. 
 حالا کسی نمی‌تواند پیش‌بینی کند که پایان داستان بابک زنجانی چگونه است. آیا کسی به فکر می‌افتد که زیان اجتماعی ظهور امثال بابک زنجانی صداها برابر بیشتر از زیان اقتصادی فعالیت این قبیل افراد است؟! چندان نمی‌توان امیدوار بود.

 
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی