به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما"،سخنان رئیسجمهور چین در دیدار اخیر او با رئیسجمهور آمریکا در بوسان کره جنوبی که گفت «چین و آمریکا باید با هم شریک و دوست باشند» یادآور حرکت مائو و نیکسون در بیش از نیمقرن پیش از مخاصمه و دشمنی به سمت همکاری و دوستی بود. چینیها حتی در دوره مائو هم متوجه شدند که از طریق تعامل، بیشتر از تقابل میتوانند به رفاه و توسعه برسند. اما چین و آمریکا چگونه قدم در مسیر تعامل گذاشتند؟
دکتر سریع القلم در نوشتاری به نقش مهم یک نخستوزیر در تغییر تفکرات مائو نسبت به آمریکا پرداخته و نوشته: «چوئن لای بدون آن که با مائو درگیر شود و اعتماد او را از دست بدهد بهآرامی و قدمبهقدم، با حوصله در داخل منظومه جهانبینی مائو سیر میکرد. چوئن لای در شرایطی که مدیریت و بدنه حزب کمونیست چین عموماً همه، شعارهای ضدآمریکایی میدادند، توانست نوعی اقناع ایجاد کند.»
بله! چوئن لای در دهه 1970 میلادی، در دورهای که تفکرات کمونیستی در چین به اوج رسیده بود تلاش کرد شخص اول چین یعنی مائوتسه تونگ را برای گذر از تخاصمات با آمریکا اقناع کند. این تلاشها همزمان شده بود با تلاشهای ریچارد نیکسون، رئیسجمهوری آمریکا برای تعامل با چین. آمریکا ابتدا در دهه 50 میلادی، انقلاب کمونیستی مائو را به رسمیت نمیشناخت و چین نیز دروازههای تعامل با آمریکا را بسته بود. اما این وضعیت بیش از دو دهه طول نکشید. در سال 1970 میلادی ریچارد نیکسون که از نفوذ شوروی در شرق نگران بود، طی گزارش سالانه سیاست خارجی به کنگره گفت: «چینیها مردمانی بزرگند که نمیبایست خارج از اجتماع جهانی قرار گیرند… در حقیقت علاقهمندی ما به ایجاد صلح و ثبات و آرامش در آسیا و جهان است. بر همین اساس مایل هستم در جهت امتحان کردن ارتباط با چین قدم بردارم.» این پیام با واکنش مثبت چین همراه شد و سرانجام با کمک چوئن لای نخستوزیر چین که نقش مهمی در اقناع مائو ایفا میکرد، مذاکرات دو طرف آغاز شد. اهمیت این موضوع این بود که آمریکا از منظر چین، نماد نظام سرمایهداری شناخته میشد که در تقابل با کمونیسم قرار داشت. البته فشارها در دو کشور کم نبود. در آمریکا، محافظهکاران، نیکسون را به سازش با کمونیستها متهم کردند و در چین، نخستوزیر را غربگرا توصیف کردند. اما مائو با قاطعیت تمام و کاملاً شفاف نظر خود را درباره ضرورت ارتباط با آمریکا با توجه به خطر شوروی اعلام و از چوئن لای پشتیبانی کرد و حتی بعد از ورود نیکسون به چین و قبل از شروع هر نوع مذاکرهای، اولین جلسه را در محل کار خود با نیکسون و هیئت همراه او و با حضور چوئن لای تشکیل داد تا عملاً نشان دهد این اقدام از حمایت کامل او برخوردار است. مائو در سال 1976 درگذشت اما شجاعت او در تأمین منافع چین از طریق برقراری ارتباط با آمریکا مورد تحسین قرار گرفت و حتی در دوران جنگ سرد بین شرق و غرب نیز، تابویی به نام رابطه با آمریکا برای چین وجود نداشت. نه چین و نه آمریکا، طرف مقابل را شریک استراتژیک خود نمیدانند اما هر دو میدانند که رشد و توسعه اقتصادی از مسیر تنش و دشمنی نمیگذرد. به خاطر همین هم هست که در میانه دعوای تعرفهها بین ترامپ و شی جین پینگ، این دو با هم دیدار میکنند و هر دو از اهمیت همکاری و دوستی سخن میگویند و حتی چند روز پس از این دیدار، وزیر جنگ آمریکا اعلام میکند که توافق شده برای کاهش درگیری و جلوگیری از تشدید مشکلات احتمالی، کانالهای ارتباطی نظامی میان واشنگتن و پکن ایجاد شود.
چین، راه رشد و توسعه را پیدا کرد و اکنون پس از آمریکا که نزدیک به 29 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد، با 18.5 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی، دومین اقتصاد قدرتمند جهان است، یعنی چهار و نیم برابر تولید ناخالص داخلی قدرتهای بعدی اقتصاد جهان، آلمان و ژاپن. چین با انتخاب این مسیر از نیمقرن پیش نشان داد با تنشزدایی، به دنبال حفظ منافع کشور و رفاه مردمانش بوده است چراکه حتی مائو هم به این نتیجه رسید که هیچ مصلحتی بالاتر از رفاه مردم نیست و به این دلیل تابوی ارتباط با آمریکا شکسته شد.
چین اگرچه هنوز مهمترین خریدار نفتِ با تخفیفِ ایران است، اما تعاملات این کشور با آمریکا به حدی است که در بزنگاههای حساس، بعید است ایران را ترجیح دهد. فراموش نکنیم که چین در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد به کلیه قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران رأی مثبت داد. آمارها هم بهخوبی گویاست.
تجارت دوجانبه چین با آمریکا در نیمه نخست سال 2025 نزدیک به 290 میلیارد دلار بوده؛ درحالیکه گمرک چین، حجم تجارت ایران و چین طی سال ۲۰۲۴ را حدود 13.4 میلیارد دلار اعلام کرده است که 8.9 میلیارد دلار از آنهم صادرات چین به ایران است! جالب اینکه در سال گذشته میلادی، تجارت چین با اسرائیل هم بسیار بیشتر از ایران و حدود 23 میلیارد دلار بوده است.
این که آیا در ایران نیز شاهد اتخاذ تصمیماتی شبیه به آنچه در چین با راهنماییهای چوئن لای به مائو صورت گرفت خواهیم بود و این که آیا ترامپ در آمریکا در قبال ایران، به آن حد از واقعگرایی نیکسون در سیاست خارجی آمریکا در قبال چین میرسد یا نه، پرسشهایی است که گذشت زمان، پاسخ آن را مشخص خواهد کرد.