به گزارش
نفت ما ، از زمان آتشبس پس از جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل، نه میتوان گفت که صلحی شکل گرفته است و نه میتوان گفت که سایه جنگ از سر کشور برداشته شده است. در طول این مدت بارها صاحب نظران سیاسی و نظامی کشور اعلام کردهاند که امکان جنگی قریبالوقوع وجود دارد و باید برای این وضعیت آماده بود. از سوی دیگر تحولات اخیر در غزه و توافق حماس – اسرائیل را برخی به معنای تغییر وضعیت در کل خاورمیانه میدانند، تغییر وضعیتی که احتمال جنگ با ایران را به شدت کاهش داده است و وضعیت تازهای را رقم زده یا رقم خواهد زد. با این همه هنوز نمیتوان گفت که وضعیت باثباتی شکل گرفته است و ما همچنان در وضعیت «نه جنگ و نه صلح» به سر میبریم.
این وضعیت که بهنوعی یک وضعیت بیثبات ولی بدون درگیری مستقیم نظامی تعریف میشود، تأثیرات قابل توجهی بر صنعت نفت و پتروشیمی ایران دارد. این تأثیرات در چند سطح قابل بررسی هستند: اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فنی- عملیاتی.
بدیهی است که در وضعیت «نه جنگ و نه صلح» فعلی، ثبات نسبی برای صادرات نفت و محصولات پتروشیمی نسبت به وضعیت «جنگی» شکل میگیرد. در واقع در نبود جنگ مستقیم، صادرات هرچند محدود یا زیر تحریم، ادامه پیدا میکند و از طریق فروش نفت به کشورهای خاص مثل چین یا بهصورت غیررسمی درآمد حداقلی ارزی حفظ میشود.
اما در این وضعیت نیمهبحرانی، امکان صادرات پایدار و برنامهریزیشده دشوار است. تحریمهای مداوم و نوسان صادرات گریز ناپذیر است و به کاهش سرمایهگذاری خارجی میانجامد. در واقع هیچ شرکت خارجی تمایل ندارد در فضای مبهم سرمایهگذاری بلندمدت کند. به این ترتیب این وضعیت به کمک تحریمهای آمریکا میآید که مانع حضور سرمایه گذاران خارجی در صنعت نفت و پتروشیمی ایران شده است.
همچنین ادامه این وضعیت، باعث افزایش هزینههای بالای دور زدن تحریمها میشود. در این وضع انتقال پول، حملونقل، بیمه کشتیها و فروش محصولات باید با تخفیف سنگین همراه شود که به شدت سودآوری را کاهش میدهد.
از سوی دیگر، نبود جنگ مستقیم به معنای کاهش فشار نیست؛ بلکه ایران ممکن است در این وضعیت بلاتکلیف تحت فشارهای حقوقی و تحریمی بیشتری از سوی غرب قرار بگیرد. در این وضع روابط مشتریان محدود پرریسکتر هم میشود و مشتریانی مثل چین در شرایط ناپایدار، با احتیاط و شروط سختتری تعامل میکنند.
در وضعیت نه جنگ و نه صلح، حملات غیرمستقیم مانند خرابکاری یا حملات سایبری به پالایشگاهها، خطوط لوله و بنادر نفتی افزایش مییابد (مانند حادثه در نطنز یا حمله به بندر شهید رجایی). واضح است که نمیتوان در چنین وضعیتی، توقع داشت که دشمن چنین نکند. به این ترتیب حتی هزینههای امنیتی زیرساختها هم افزایش مییابد و حفاظت از تأسیسات حیاتی، اسکلهها، پالایشگاهها و شبکه انتقال انرژی هزینهبرتر میشود.
شاید مهمترین تاثیر وضعیت «نه جنگ و نه صلح»، تأثیر فنی و عملیاتی بر صنعت نفت و پتروشیمی باشد. در چنین وضعی، تحریمها و وضعیت پرتنش مانع ورود تکنولوژیهای جدید و قطعات یدکی موردنیاز در پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی میشود و عملا کشور با کاهش دسترسی به فناوری روز دنیا مواجه میشود. این امر در روزگاری که تحولات فناوری بسیار سریع و گسترده است آینده صنعت نفت و پتروشیمی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین نبود سرمایهگذاری خارجی و دشواری تأمین تجهیزات باعث افزایش فرسودگی و کاهش راندمان میشود.
این نکته هم بسیار مهم است که در این وضعیت ناچار باید به سمت افزایش صادرات خام بهجای فرآورده رفت. چون امکان توسعه زنجیره ارزش پاییندستی (مانند صنایع تکمیلی پتروشیمی) کمتر است، صادرات خام افزایش مییابد و گریزی از آن نیست.
با این تفاصیل باید گفت که وضعیت «نه جنگ و نه صلح» - همچنان که بر همه شئونات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور اثر میگذارد - باعث میشود صنعت نفت و پتروشیمی ایران در شرایط بلاتکلیف و پرهزینه به کار خود ادامه دهد.
این روزها که توافق در غزه شرایط و فرصت تازهای فراهم ساخته است و میتوان آن را روزنهای برای خروج از وضعیت وصف شده دانست، این انتظار وجود دارد که دولت از این فرصت استفاده کند و مانع از تداوم وضعیتی شود که چنین تاثیرات مخربی بر اقتصاد کشور دارد.