۰
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۳
کد مطلب : ۶۴۷۹۲

رفتارشناسی مطبوعات آمریکایی در قبال کودتای ۲۸ مرداد

رفتارشناسی مطبوعات آمریکایی در قبال مصدق از تحبیب تا تغضیب وی در نوسان بوده است. دوره ملی شدن صنعت نفت تا کودتای ۲۸ مرداد، دوره تیره ای برای رسانه های آمریکایی و غربی بود چرا که پوشش خبری آنها از مصدق و کودتا دقیقا بر اساس تبلیغات سیا بود. یعنی می گفتند مصدق ثبات ندارد، شدیدا ضدانگلیسی است، کشورش را به داخل زباله دان تاریخ هدایت می کند و تنها نتیجه این وضع چیره شدن کمونیست ها بر اوضاع است."
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ،رفتارشناسی مطبوعات و روزنامه های آمریکایی در قبال مصدق از تحبیب تا تغضیب وی در نوسان بوده است. به گفته استیون کینزر، روزنامه نگار و نویسنده کتاب "همه مردان شاه"، مصدق برای مطبوعات آمریکا فردی قابل احترام بود که درک رفتار و شخصیتش مشکل می نمود. استیون کینزر می گوید: "برای رسانه ها مصدق شخصیت غریبی بود، چرا که مثل ما نبود. نچسب و غیرمنطقی بود. هنگام سخنرانی هایش احساساتی می شد، اشک می ریخت و گاهی از حال می رفت. برای همین مسخره می شد. ممکن است که در ایران این هیجانات بیانگر صداقت باشد ولی در اینجا به معنی جنون تلقی می شد و او را متعصبِ غشی نامیدند." مجله تایم آمریکا در دی ۱۳۳۰ محمد مصدق، نخست وزیر ایران را به عنوان مرد سال ۱۹۵۱ انتخاب کرد. آقای مصدق این عنوان را در رقابت با شخصیت هایی مانند دوایت آیزنهاور، وینستون چرچیل و جوزف استالین دریافت کرد. تایم در معرفی آقای مصدق با این جملات آغاز می شد: "یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی کوهستانی میان بغداد و دریای خاویار، نجیب زاده ای زندگی می کرد که پس از عمری عیب جویی از شیوه اداره مملکت، وزیر اعظم شد. در عرض چند ماه، همه دنیا خیره گفتار، کردار، شوخی ها، اشکها و کج خلقی هایش شدند." این مقاله از آقای مصدق به عنوان "جورج واشنگتن ایران" نام برد و همزمان او را "جادوگر پیر، فرصت طلب و متعصب" نامید. مطلب مجله تایم نمونه خوبی از نگاه کلی مطبوعات آمریکا به محمد مصدق در روزهای پر حادثه دهه سی شمسی است، رویکردی که همانند دولت دموکرات هری ترومن، گاه به ایران از منظر تحولات جنگ سرد نگاه می کرد و گاه بر ارزشهایی مانند استقلال طلبی و استعمارستیزی استوار می شد که برای آمریکایی ها قابل احترام بود. همچنین مطبوعات آمریکا در حمایت از مصدق مطالب زیادی را منتشر می کردند. واشنگتن پست در این باره نوشت: «ایرانیها کمپانی نفت را به چشم یک کشور در شکم یک کشور مصیبت زده و بلا دیده و مظهر مجسم فقرخود می بینند، بنابراین آنان تنها راه نجات را ملی کردن منافع نفت می دانند».  واشنگتن پست ابراز امیدواری می کند که با دور شدن کاشانی از صحنه سیاست ایران مساله نفت به نحو مطلوب حل شده و مخصوصا مقاله دیلی آمریکن جالب است که می‌نویسد «دکتر مصدق نباید از فعالیت‌های خطرناک آینده آیت‌الله کاشانی غافل بماند. نیویورک پست، هم می‌نویسد: آیت الله کاشانی مبارزه را ادامه خواهد داد...؛ مصدق پیروز شده است، اما آیا این پیروزی قطعی است؟ کاشانی ظاهرا در مبارزه برای جلوگیری از تصویب اختیارات مصدق شکست خورده است، اما آیا میدان را خالی خواهد کرد؟... نیویورک پست به این سوالات پاسخ منفی می‌دهد و می‌نویسد: بدون شک کاشانی به این آسانی دست از مبارزه بر نخواهد داشت و به یک تیر از کارزار بر نمی‌گردد. سوابق آیت‌الله کاشانی نشان داده است که وی مردی مقاوم است و اگر جنگی را آغاز کرد تا پیروزی یا شکست نهایی آن را دنبال می‌کند. کاشانی اکنون خود را علمدار دفاع از قانون اساسی و رژیم دموکراسی پارلمانی قلمداد می‌کند و می‌گوید من با مصدق نمی‌جنگم، بلکه با دیکتاتوری فردی مبارزه می‌کنم و به حقانیت خود ایمان دارم.   نیویورک پست سپس می‌نویسد: «البته فعلا قدرت دکتر مصدق به مراتب از کاشانی بیشتر است، اما کاشانی هم از آینده مایوس نیست. وی حربه‌های خطرناکی در دست دارد که در فرصت مناسب علیه مصدق به کار خواهد انداخت و جبران شکست امروز خود را خواهد کرد، مگر اینکه گذشت زمان به نفع مصدق کاری انجام دهد. روزنامه‌های دیگر آمریکایی به‌طور کلی از جریانات اخیر و شکست کاشانی در برابر مصدق خوشحالند. پس از وقایع 30 تیر ۱۳۳۱ و بالا گرفتن دامنه بحران و عدم موفقیت دیپلماسی، رویکرد مطبوعات آمریکا به ایران بیشتر تحت تاثیر تحولات جنگ سرد قرار گرفت. طولی نکشید که با پیروزی دوایت آیزنهاور، نامزد حزب جمهوریخواه، آمریکا و انگلیس عملیات محرمانه خود را برای سرنگون کردن محمد مصدق شروع کردند. روزنامه نگاران آمریکایی هم در گزارشهای خود رد پای حزب توده را در همه رخدادها می دیدند و می گفتند کمونیست ها در پی به دست گرفتن ایران و نفت آن هستند. ملکم برن، از نویسندگان کتاب "محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران" این دوران را دوره خوبی برای مطبوعات آمریکا نمی داند. آقای برن می گوید: "دوره تیره ای برای رسانه های آمریکایی و غربی بود چرا که پوشش خبری آنها از مصدق و کودتا دقیقا بر اساس تبلیغات سیا بود. یعنی می گفتند مصدق ثبات ندارد، شدیدا ضدانگلیسی است، کشورش را به داخل زباله دان تاریخ هدایت می کند و تنها نتیجه این وضع چیره شدن کمونیست ها بر اوضاع است." خبرنگاران آمریکایی که وقایع ایران را دنبال می کردند، رخدادهای ۲۸ مرداد را قیام نظامیان و هواداران شاه در برابر مصدق و حامیان سرخ او گزارش کردند. آنها در گزارشهای خود به نقش نیروهای خارجی در برکناری مصدق اشاره ای نکردند. ده روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد، برخی روزنامه های آمریکایی خبراز چیره شدن کمونیست ها در ایران دادند و ادعا کردند محمد مصدق در حال معامله با شوروی است. همچنین پس از شکست مرحله نخست تلاش برای سرنگونی مصدق، از نقش حزب توده در تحکیم موقعیت او خبر دادند. روزنامه های آمریکایی، برکناری مصدق به وسیله زاهدی را عطیه ای برای غرب عنوان می کردند. نقش سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سی‌آی‌ای، تا یک سال بعد از رسانه های آمریکا مطرح نشد تا این که نشریه ساتردی اوینینگ پست در پاییز ۱۳۳۳ اطلاعات غلط و ناقصی را از مداخله آمریکا در ایران منتشر کرد. گفته می شود این اطلاعات را سی‌آی‌ای برای پر رنگ کردن نقش خود در افکار عمومی ایالات متحده در اختیار این نشریه قرار داده بود. در همین زمان وال استریت ژورنال نوشت: «آمریکا اجازه نخواهد داد انگلیس در ایران به زورمتوسل شود و اصرارخواهد ورزید که نیروهای انگلیسی از تهدیدهای مدل قرن نوزدهم دست بردارند» واشنگتن پست در 17 اگوست 1953 نوشت: نخست وزیر پیر و رند درصدد است پس از تحکیم پیروزی خود به مقام ریاست انتخاب شود. یرواند آبراهامیان، استاد ایرانی تبار کالج باروک دانشگاه نیویورک، در اثر جدیدش، »کودتا: 28 مرداد، سازمان سیا و ریشه های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» با وجود تحلیل هایی که گاه به دلیل حضور طولانی نویسنده در فضای مطالعاتی غرب با رویکردی خاص به رشته تحریر درآمده، اما، تقریبا برای نخستین بار، بازتاب کودتای 28 مرداد در مطبوعات غربی و دیدگاههای تحلیل گران غیر ایرانی در این باره، بررسی شده است. در مورد روایت های خودساخته مطبوعات غربی از دلایل کودتا، یکی از مهمترین ادعاهای آمریکا برای توجیه ایفای نقش در کودتای 28 مرداد، نفوذ گسترده حزب توده، به عنوان شاخص ترین جریان فعال کمونیستی، در ایران بود؛ ادعایی که بعدها با انتشار برخی اسناد و خاطرات، واهی بودن آن آشکار شد. با این حال مطبوعات غربی، پیش از وقوع کودتا، موج تبلیغی گسترده ای را، با محوریت خطر نفوذ کمونیسم در ایران، به راه انداختند. آبراهامیان در این باره می نویسد:"بخشهای اساسی کودتا عبارت بودند از برجسته کردن تهدید فرضی کمونیسم، مرتبط کردن جبهه ملی و حزب توده، مبالغه در قدرت حزب توده ... در همین ارتباط می بایست مقالات خبری متعددی در مطبوعات مختلف انگلیس، آمریکا و ایران به چاپ می رسید ... در تابستان سال 1953/1332 حتی یک نشریه مهم در آمریکا و انگلیس نبود که مطلبی پر و پیمان درباره تهدید کمونیسم در ایران منتشر نکرده باشد." وی در بخش دیگری از کتاب خود، آورده است:"در نقشه کودتا تصریح شده بود که رسانه ها، به ویژه روزنامه های غربی، باید بر خطر کمونیسم تأکید و از بابت تساهل مصدق در خصوص حزب توده اعلام نگرانی کنند ... آبراهامیان در فصلی از این کتاب، با عنوان "کودتا"، به یادداشتهای دقیق "جی.کی.ردی" نماینده سوسیالیست پارلمان هند در روزنامه "تایمز آو ایندیا"، درباره نحوه وقوع کودتا و فرجام آن اشاره می کند و می نویسد: "وقتی یک ناظر هندی می توانست ماجرا را درست روایت کند، انتظار این می رفت که روزنامه نگاران و دانشگاهیان غربی نیز بتوانند همین کار را انجام دهند. اما آنان از آیزنهاور سرمشق گرفته بودند، کسی که بی درنگ پس از کودتا نطقی با تبلیغات فراوان با عنوان "صلح با عدالت" را انجام داد. آبراهامیان، با لحنی منتقدانه، به شرح رویکرد مطبوعات غربی، پس از وقوع و به فرجام رسیدن کودتای 28 مرداد، می پردازد و می نویسد:" ... نشریه ریپورتر در مقاله ای با عنوان "نفت، خون و سیاست"، بحران را با تصویر کردن مصدق به عنوان شخصیتی مشابه گوبلز(رئیس ماشین تبلیغاتی هیتلر) و تصویر کردن شاه به مثابه فردی دارای "قدرتی نیمه عرفانی" بر مردم تشریح کرد. کریستین ساینس مانیتور مدعی شد که به موقع جلوی "کودتای کمونیستی" گرفته شده است؛ زیرا مردم دیگر از اعمال "خائنانه" مصدق – به ویژه دستگیری پیام رسان شاه (نصیری، رئیس آینده ساواک) دلزده شده بودند. در این نوشته شاه فردی "لیبرال، نیکخواه و قانونی" معرفی شده است . روایت آبراهامیان از رویکرد مطبوعات غربی، پیش و پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 ،نشان می دهد که برخلاف ادعای دولتمردان غربی مبنی بر رعایت حق گردش آزادانه اطالاعات، مطبوعات در غرب عموما وسیله ای برای توجیه اعمال غیرقانونی و گاه غیرانسانی سیاستمداران هستند. آنچه باید به عنوان یک تجربه ذی قیمت، همواره مد نظر قرار گیرد، اینست که این روش فریبکارانه، همچنان به عنوان ابزاری برای کوبیدن جریان های مردمی سراسر جهان، از سوی سیاستمداران غربی و به خصوص آمریکا، مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد و کسانی که در معرض چنین تبلیغاتی هستند، باید به این مساله توجهی ویژه داشته باشند. میثم قدیری/ نفت ما
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی