به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "نفت ما"،زمانی که جواد اوجی به عنوان وزیر نفت معرفی شد، بسیاری این تصور را داشتند که چون اوجی وزیری برآمده از بدنه نفت است، این وزارت حال و روز بهتری پیدا خواهد کرد. غافل از اینکه اوجی وزیر دست بستهای است که نه تنها عملکرد قابل دفاعی نخواهد داشت بلکه حتی انتصاباتش هم غریب است و افرادی را به مسئولیت خواهد گماشت که نمونه گماشتن نامدیران در پستهای مهم است.
یکی از مشهورترین این انتصابات گماردن مرتضی شاهمیرزایی به عنوان معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی بود. اینکه چطور کسی که سالها در وزارت نفت خدمت کرده چطور چنین فرد فاقد تخصص مربوط و دارای پایینترین سطح دانش در حوزه نفت را به جایگاه یکی از تخصصیترین مراکز وزارت میگمارد، یکی از سوالاتی بوده که در طول سه سال وزارت اوجی پرسیده شده و جوابی جز این نیافته که شرط وزارت او گوش کردن به فرمان انتصاباتی این چنین است.
این انتصاب البته میتوانست مثل بسیاری از انتصاباتی این چنینی چندان مورد توجه رسانهها قرار نگیرد اما گفتار و کردار شاه میرزایی به گونهای بود که رسانهها به وی به عنوان سوژه همیشه طنزی نگاه میکردند و نمیتوانستند از کنار این بیگانگی تمسخرآمیز یک مدیر با حوزه مورد مدیریتش به راحتی بگذرند. زیرا او حتی مفاهیم ابتدایی صنعت نفت را نمیدانست و چیزهایی میگفت که حتی ربطی منطقی هم با موضوع سخنش نداشت!
تاریخیترین و مشهورترین گاف شاهمیرزایی زمانی بود که فیلمی از مصاحبه وی منتشر شد که در پاسخ به سوالی درباره طرح ادغام پالایش و پخش با پتروشیمی، گفت: وقتی سپاه ابرهه قصد داشت به مکه حمله کند به عبدالمطلب پیغام فرستاد. عبدالمطلب گفت من صاحب شترهای خود هستم و بیت هم صاحبی دارد.
چنین تشبیهی که نه مناسبتی نداشت و نه ارتباطی منطقی، و نه اصلا معلوم بود که منظور شاهمیرزایی از این حرفها چیست و چه میخواهد بگوید، به تنهایی کافی بود تا هیچ جای دفاعی برای مجموعه توجیهگران دولت قبل نگذارد و چیزی باقی نماند.
اما این پایان داستان نبود. معلوم بود که انتصابی چنین پرت و غیرقابل دفاع عواقب بسیاری دارد. حالا با تشکیل پروندههایی در دیوان عدالت اداری معلوم شده است که چنین انتصابهایی چقدر میتواند فاجعه آفرین باشد. حالا در اولین حکم قطعی شده دیوان عدالت اداری مشخص شده که مرتضی شاهمیرزایی مدیرعامل سابق شرکت ملی صنایع پتروشیمی به سه ماه انفصال از خدمات دولتی و جبران خسارت وارده محکوم شده است.
البته شاید همین الان هم از شاهمیرزایی بپرسید یک داستان تاریخی بیربط تعریف کند، مثلا بگوید که باید چند سال همه صبر کنند تا شاید بعد از آن ببینند که موریانه این حکم را خورده است و چنین حکمی باقی نمیماند، همان طور که موریانه قرارداد قریش برای ترک مراوده با مسلمانان در شعب ابیطالب را خوردند. از کسی با چنان ذهنیت و حرفهایی اصلا بعید نیست که حتی با این حکم، این بار هم متوجه نشده باشد چه شده است!