به گزارش نفت ما ، کمتر کسی تصور میکرد شرکتی که جزو بزرگترین و مهمترین شرکتهای صنعت نفت در خاورمیانه بود، به حال و روزی بیفتد که نه تنها در پرداخت حقوق کارکنان خود مشکل داشته باشد، بلکه عامل زیانهای بزرگی به صنایع نفت و پتروشیمی کشور شود! حکایت غریبی است، اما واقعیت دارد!
داستان «شرکت مهندسی، ساخت و تاسیسات دریایی ایران» را تقریبا همه میدانند. شرکتی که در اوج شکوفایی خود به عنوان یک شرکت بزرگ صنعت نفت ایران و بزرگترین شرکت در صنعت آف شور در خاورمیانه مطرح بود اما پس از افشای ماجرای «دکل نفتی گمشده» - دکلی که در دوران احمدینژاد خریداری شد اما دیده نشد! – بخش زیادی از اعتبار خود را از دست داد. اما ماجرای دکل گمشده و به نتیجه نرسیدن پروندهای این چنین عجیب، تنها بخشی از گرفتاریهایی بود که این شرکت دید. بعد از آن تغییرات مدیریتی و سوء مدیریت، ضرباتی را به پیکره این شرکت وارد آورد که نتیجه آن نارضایتی پرسنل زحمتکشی بود که در آن مشغول بودند. ناتوانی در پرداخت بهموقع حقوق این افراد را به تجمعهایی اعتراضی هم کشاند!
با آخرین تغییر مدیریتی در این شرکت سابقا معتبر، امیدواری به کمتر شدن بحرانها شکل گرفت اما به نظر میرسد میراث شوم باقیمانده از مدیران سابق دست از سر «تاسیسات دریایی» برنمیدارد و حالا داستان به جایی رسیده که در وضعیت حساس امروز کشور، هم به حوزه نفت و هم به حوزه پتروشیمی لطمات جبران ناپذیری وارد میکند.
اخیرا «خط لوله ابوذر» به عنوان یکی از خطوط اصلی انتقال نفت خام که از میدان ابوذر (مربوط به شرکت نفت فلات قاره) به پایانه صادراتی خارک و تامین کننده نیاز «پتروشیمی خارک» بار دیگر دچار مشکلات جدی شده است. نشتی و آسیب دیدگی خط لولهای با این اهمیت مطمئنا قضیهای ساده و قابل چشم پوشی نیست و صرف اعلام این خبر که «نشتی و آسیب دیدگی برطرف شده و این خط لوله به مدار بازگشته» از دغدغههای شکل گرفته پیرامون این مساله کم نمیکند! پرسش و دغدغه اصلی این است که چرا خط لولهای با این اهمیت که نقش بسیار مهمی در تداوم صادرات انرژی کشور دارد، باید آن چنان که باید نگهداری نشود و به چنین وضعیتی دچار شود؟! آسیبهای زیست محیطی، وقفه در صنعت نفت و تولید پتروشیمی ناشی از این وضعیت را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ و چه تضمینی است که این وضعیت تکرار نشود، موضوعی که از سوی صاحبنظران هم بر آن تاکید میشود!
این موضوع با عنایت به این که این اولین بار نیست که چنین اتفاقی میافتد اهمیت بیشتری مییابد. نخستین نشتی از این خط لوله ۲۶ اینچی به تاریخ ۳۱ مرداد سال ۱۴۰۲ ثبت شده و این در حالی بود که این خط لوله از ۱۶ اسفند سال ۱۴۰۰ برای انتقال نفت تغییر کاربری داده بود. در واقع استفاده بدون نگرانی از این خط لوله تنها 18 ماه دوام آورد و پس از آن این وضعیت تکرار میشود. چندی پیش مدیرعامل شرکت نفت فلات قاره ایران اعلام کرد که «مناسب نبودن این خط برای انتقال نفت، عدم کنترل آب لازم برای انتقال نفت در خط لوله، ورود ماسه به خط لوله ۲۶ اینچ و رسوب آن در کف این خط و از همه مهمتر بیتوجهی به پیگرانیهای بهموقع» چنین وضعیتی را رقم زده است!
ریشه این مشکل بازهم در نابسامانیهای شرکت «تاسیسات دریایی» قرار دارد. ضعف این شرکت در اجرای پروژهها در زمان مدیریت محمدرضا زهیری و حسین شیوا، حالا کار را به جایی رسانده که باید گفت در مواردی چون «خط لوله ابوذر» این شرکت اصطلاحا پای کار نیست و اصلا معلوم نیست که چه میکند! تعلل و ناتوانی «تاسیسات دریایی» به عنوان پیمانکار این خط لوله، اصلیترین مشکلی است که باعث شده وضعی شکل بگیرد که اعلام شود که این خط لوله به دلیل نشتی و آسیب دیدگی (که حتما جدی بوده است) از مدار خارج شود. اتفاقی که در دنیای امروز قابل پذیرش نیست!
مشکلات مزمن شرکت تاسیسات دریایی بسیار تذکر داده شده اما کمتر به آن توجهی شده است و شاید حالا دیگر کمتر کسی امید به احیای این شرکت دارد، اما هم چنان باید از مسئولان خواست که به راحتی از کنار این موضوع نگذرند و بپذیرند که ادامه این وضعیت در این شرکت لطماتی جبران ناپذیر و چندوجهی را به کشور وارد میکند. خدا کند گوش شنوایی باشد!