به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی "
نفت ما"،امضای تفاهمنامهها در صنعت نفت، به ویژه در صنعت پتروشیمی، به جایی رسیده که دیگر حتی در بین فعالان این صنعت نیز به یک شوخی تبدیل شده است. یکی از نهادهایی که در این ماجرا پیشتاز است، بانک تجارت است که به عنوان امضاکننده اصلی بسیاری از این تفاهمنامهها شناخته میشود. به عنوان مثال، مهمترین تفاهمنامه این بانک، سهامداری در ساخت پتروپالایشگاه قاسم سلیمانی بود، که در نهایت به توقف پروژه انجامید و هیچ دستاوردی جز ناامیدی و تحمیل هزینه های مادی به سهامداران به همراه نداشت.
این مشت نمونه خروار است و تنها یکی از نمونههای متعدد است، چرا که اخیرا این بانک تفاهمنامهای با یکی از پتروشیمیها برای توسعه و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر امضا کرده است، تفاهمنامهای که امیدواریم به سرنوشت سایر تفاهمنامه ها دچار نشود!
بانک تجارت با توجه به عملکرد خود در این حوزه، باید از خود بپرسد که چه تعداد از این تفاهمنامهها به واقع به مرحله اجرایی میرسند و چه تعداد صرفا یک بازی تبلیغاتی و نمایش برای رفع تکلیف بودهاند.
از بانک تجارت انتظار میرود که لیستی از تفاهمنامههایی که طی دو سال گذشته امضا شده اند، منتشر کند تا به صورت شفاف مشخص شود که کدام یک به نتیجه رسیدهاند و کدام فقط در حد کاغذبازی باقی ماندهاند! این تفاهمنامهها عموما درحالی بدون انجام مطالعات اولیه و امکانسنجیهای دقیق امضا میشوند که به نظر میرسد تنها هدف بسیاری از مدیران، نمایش و شو تبلیغاتی بوده است.
بعد از انتشار این حجم از تفاهمنامههای بینتیجه، دیگر خبری از نتیجهگیری و پیشرفت واقعی نیست و آنچه که به وضوح مشاهده میشود، خستگی و ناامیدی است. شواهد این امر گویای آن است که امضای تفاهمنامههای آبکی در صنعت نفت و پتروشیمی بیشتر از آنکه به پیشرفت و توسعه این صنعت کمک کند، به ابزاری برای رفع مسئولیت و نمایش فعالیت بدون عملکرد بدل شده است.