به گزارش نفت ما ، خون و نفت خاطرات منوچهر فرمانفرمائیان، یکی از رجال سیاسی و از صاحب منصبان ایران در امور نفت در دوره پهلوی است. او سیزدهمین فرزند یکی از بزرگان خاندان قاجار بود که در سال ۱۲۹۶ در تهران متولد شد. در انگلستان در رشته مهندسی نفت فارغ التحصیل شد و پس از بازگشت به ایران پس از جنگ جهانی دوم مدیر کل اداره نفت، امتیازات و معادن و در سال ۱۳۳۷ مدیر فروش شرکت ملی نفت ایران شد. او همچنین عضو هیئت مدیره کنسرسیوم بین المللی نفت و از امضا کنندگان اصلی موافقتنامه قاهره در سال ۱۳۳۸ بود که به تشکیل اوپک منجر شد. منوچهر فرمانفرمائیان مهمان همیشگی دربار شاه و دوست خواهران و مشاوران شاه بود. او که سفیر ایران در ونزوئلا بود در سال ۱۳۸۲ در کاراکاس، پایتخت ونزوئلا درگذشت.
خون و نفت کتابی مهم برای درک وقایع ایران معاصر و علل هجوم عناصر استعمارگر و کمونیست به ایران است. در ابتدای جنگ جهانی اول انگلستان تنها ۲۵۰ هواپیما داشت اما تا سال ۱۹۱۸ بیش از ۵۵ هزار هواپیما در انگلستان وجود داشت که همه آنها برای سوخت به نفت احتیاج داشتند. در مجموع دوطرف جنگ بیش از ۲۵۰ هزار هواپیما تولید کرده بودند. در صفوف جنگ تانکهای نفت سوز به سربازان کمک زیادی کرده و در دریاها کشتیهای نفت سوز بسیار سریع تر از کشتیهای زغال سنگ سوز حرکت میکردند. حتی در این سالها کشتیهایی ساخته شد که در زیر دریا قادر بود خود را به دشمن نزدیک کرده و به آن حمله کند و همه این تجهیزات جنگی نیازمند نفت و فرآورده نفتی برای سوخت خود بود. در همین سال تعداد خودروها و وسایل نقلیه روز به روز در حال افزایش بود و همه آنها برای حرکت نیازمند نفت بودند. همه این وقایع باعث هجوم جوامع پیشرفته به کشور نفتخیز ایران شد. از طرفی چاههای نفت ایران با چاههای نفت نقاط دیگر متفاوت بود. یک چاه نفت در ایالات متحده نفت محدودی در روز تولید داشت اما یک چاه نفت در مسجد سلیمان روزانه بیش از ۹۱۰۰ بشکه نفت در روز تولید میکرد که تقریبا ۲۰۰۰ برابر بیشتر از یک چاه نفت در آمریکا بود.
در حکومت رضا شاه بال و پر شاهزادههای حکومت قجری چیده شده بود. محمد مصدق زندانی و تبعید شده بود؛ قوامالسطنه و حشمتالدوله هر دو در خانه تحت نظر بودند؛ تقی زاده وزیر دارایی که امتیاز پرمنفعت ۱۹۳۳ را امضا کرده بود به لندن فرار کرده بود و کسانی هم که داخل بودند کاملا سکوت کرده بودند.
اهمیت این خاطرات به خاطر نگاهی است که نویسنده، با توجه به تخصص، تجربه، مقام و موقعیت اجتماعی و طبقاتی، و مسئولیتهای مهم اجراییاش، بویژه در امور نفتی، از درون به نظام حاکم و روابط درونی و بیرونی آن داشته و صحنهها و رخدادهایی را به تصویر کشیده که چه بسا از نگاه پژوهندگان و نگارندگان بیرونی تاریخ پنهان مانده است. نویسنده خود اذعان دارد که کوشیده آنچه را که دیده، شنیده، یا استنباط کرده بنویسد و چون اسناد و مدارک گرد آورده در دوران زندگیاش در ایران را از دست داده، خاطراتش را تنها به مدد حافظهاش به نگارش درآورده است. البته نویسنده که خارج از کشور زندگی میکرد به برخی منابع خارجی دسترسی داشته و از آنها در نگارش خاطراتش سود جسته، اما با این حال بار اصلی کتاب بر دوش خاطرات او باقی مانده است و به همین علت، در مواردی به اموری اشاره کرده که از آنها اطلاع دقیقی نداشته و لاجرم در دادن اطلاعات به خطا رفته که مترجم کوشیده پارهای از آنها را در زیرنویس اصلاح کند.
تعدادی از سرفصل های کتاب بدین شرح است: درون دیوارهای حرم، بازی خطرناک نفت، زیردست رضاشاه، اشغال، ملی کردن، شاهنشاه و رویای آمریکایی، در خدمت شاه، انقلاب، آخرین راه به سوی آزادی. صفحات پایانی کتاب شامل یادداشت های مولفان، پیوست و نمایه است.
