۰
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۰
کد مطلب : ۵۶۳۷۰

پاکستان، طالبان و ترانزیت انرژی آسیای مرکزی

جنبش طالبان تنها نیرویی بود که از تایید و رضایت آی اس آی و سی آی ای آمریکا و شرکت آمریکایی یونوکال و شرکت نفتی عربستانی دلتا برخوردار شد. خلیلزاد که در اواسط دهه ۱۹۹۰ در شرکت نفتی تخصصی پژوهشی و تحقیقاتی کمبریج کار می کرد تحقیقی برای شرکت نفتی یونوکال انجام داد که مشتمل بر تاسیس خطوط لوله ای به طول ۸۹۰ مایل و به هزینه ۲ میلیارد دلار برای انتقال ۹.۱ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از ترکمنستان به پاکستان بود.
پاکستان، طالبان و ترانزیت انرژی آسیای مرکزی
به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، اهمیت پاکستان برای ایالات متحده آمریکا در ارتباط این کشور با آسیای مرکزی از طریق افغانستان نهفته است. این مسیر انتقال انرژی  را از آسیای مرکزی تضمین می کند و برعکس این مسیر امنیت صدور مواد اولیه به آسیای مرکزی را تامین می کند. در هر دو حالت پاکستان  از عوارض و حق ترانزیت انتقال انرژی و صدور مواد اولیه از کشورهای آسیای مرکزی بهره مند می شود. بنابراین پاکستان به دنبال فرصتی بود که بتواند مسیر ترانزیتی(چین –قندهار-هرات –ترکمنستان) را احیا و نیز خط لوله های انتقال سوخت از آسیای مرکزی از طریق افغانستان به منظور تامین انرژی برای خویش را ایجاد و نیز از درآمدهای این پروژه استفاده کند. علاوه بر این پاکستان می خواست از طریق ایجاد خط ترانزیت و تشکیل حکومت افغانی تحت حمایت و نظارت خود در افغانستان به صورت یک قدرت منطقه ای بزرگ در منطقه و در جهان درآید و در نتیجه نقش ایران را در این منطقه کمرنگ نماید. اهداف اقتصادی آمریکا در افغانستان در دهه 1990 بیشتر با مقوله انرژی مرتبط بود با وجود ذخایر معدنی در افغانستان آمریکا درصدد اجرای  طرح انتقال انرژی نفت در حوزه کشورهای حاشیه دریای خزر و آسیای مرکزی از طریق افغانستان بود. پس از استقلال کشورهای آسیای مرکزی از اتحاد جماهیر شوروی آمارهای مطلوبی پیرامون ذخایر نفت و گاز در کشورهای این منطقه به دست آمد.  مهمتر از همه  وجود ذخایر نفتی و گازی در این منطقه مهیا کردن راه های انتقال آن به بازار های جهانی است.از بین کشورهای همسایه آسیای مرکزی خط چین برای انتقال انرژی غیر اقتصادی است. روسیه نیز به دلایل سیاسی از لیست آمریکا حذف شده است. مسیر قفقاز و قرقیزستان از نظر اقتصادی پر هزینه و با سختی فراوان و از نظر امنیتی ناامن و دارای مشکلات زیادی می باشد. با وجود اینکه مسیر ایران از نظر اقتصادی و امنیتی به صرفه ترین و نزدیکترین راه برای انتقال انرژی محسوب می شود اما آمریکا،افغانستان را دارای موقعیت منحصر به فرد در این زمینه می داند حتی گفته شده یکی از اهداف اصلی ایجاد جنبش طالبان توسط آمریکا و پاکستان تعیین افغانستان به عنوان کشوری بوده است که می تواند نقل و انتقال نفت و گاز آسیای مرکزی را از طریق این کشور به بنادر و اسکله های بارگیری در دریا انجام دهد. در 5 آوریل 1995 وزارت خارجه آمریکا و شورای امنیت ملی و سی آی ای به طور مشترک یک گروه تحقیقاتی در زمینه میزان نفت و گاز در کشورهای حاشیه دریای خزر و اسیای مرکزی تشکیل دادند. در بین این مسئولین ترکمنستان مذاکراتی اولیه ای با شرکت آمریکایی یونوکال پیرامون احداث خط لوله گاز از ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان آغاز کردند. با اینحال انجام این پروژه با دو مانع در مسیر تحقق خود برخورد کرد.یکی حضور دولت مجاهدین در کابل و دیگری وجود ناامنی در مسیر خطوط لوله گاز در افغانستان بود در همین زمان نصر الله بابر وزیر کشور پاکستان  طرح خود را به آمریکاییها ارائه کرد در این طرح بابر می گفت طلاب مدارس دینی غیر رسمی در پاکستان که تعدادشان به 30 هزار طلبه می رسد می توانند یک نیروی نظامی و سیاسی جدیدی را به وجود آورند و می توان برایش حساب خاصی باز کرد. این نیروی آماده با هیچ کس ارتباط  ندارد. در 25 اکتبر 1999 ترکمنستان با شرکت نفتی آمریکایی یونوکال و شرکت نفتی عربستانی دلتا قرارداد مشترکی به منظور احداث خطوط لوله انتقال گاز از ترکمنستان به پاکستان از طریق افغانستان امضا کرد. قراربود هزینه کشیدن لوله های گاز با 2 میلیارد دلار و لوله های نفت با 4 میلیارد دلار انجام شود اما امضای چنین قراردادهایی با وجود ناامنی در افغانستان معنا نداشت پرا که خطوط لوله و هر راه ترانزیتی به ارتشی نیاز دارد که از آن نگهداری و حمایت نماید. جنبش طالبان تنها نیرویی بود که از تایید و رضایت آی اس آی و سی آی ای آمریکا و شرکت آمریکایی یونوکال و شرکت نفتی عربستانی دلتا برخوردار شد. پس از تصرف کابل به دست طالبان در26 سپتامبر 1996 کریس تاکریت یکی از مسئولین شرکت یونوکال از دولت آمریکا خواست حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد. پس از آن روبین رافل معاون وزیر خارجه آمریکا در امور آسیا گفت می بایست طالبان را به این عنوان که یک جنبش مردمی توانسته توان و پایداری خود را به اثبات برساند،به رسمیت شناخته شود. برخی از تحلیلگران بر این باورند که زلمی خلیلزاد افغانی الاصل که بعدها فرستاده ویژه رئیس جمهورآمریکا و سفیر آمریکا در افغانستان شد نقش ویژه ای در تشکیل گروه طالبان و پیروزیهای آنان در افغانستان داشته است.خلیلزاد که در اواسط دهه 1990 در شرکت نفتی تخصصی پژوهشی و تحقیقاتی کمبریج کار می کرد تحقیقی برای شرکت نفتی یونوکال انجام داد که مشتمل بر تاسیس خطوط لوله ای به طول 890 مایل و به هزینه 2 میلیارد دلار برای انتقال 9.1 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از ترکمنستان به پاکستان بود.وی در تلاش بود تا پروژه شرکت نفتی یونوکال جامه عمل بپوشد.باید قبول کرد که طالبان نتیجه تلاش گسترده و هدفمند جهت مهار نفوذ ایران در افغانستان و آسیای مرکزی بوده است. نگاه پاکستان به افغانستان به عنوان دروازه تجارت با جمهوریهای آسیای مرکزی،که مهمترین هدف اقتصادی پاکستان در قبال بحران افغانستان بوده است؛مبتنی بر یک رابطه دو طرفه واردات و صادرات می باشد.از جنبه صادرات نیز دو هدف مطرح می شود:یکی وجود بازار های مصرف چند میلیونی در آسیای مرکزی است که می تواند برای کالاهای پاکستان بسیار با ارزش باشد.اما هدف دیگر صادراتی است که کشورهای آسیای مرکزی می توانند از طریق افغانستان و پاکستان،به دریای آزاد گسیل دارند،به این ترتیب،دالان تجاری افغانستان هم می تواند تسهیل کننده صادرات کالاهای پاکستانی به جمهوریهای آسیای مرکزی باشد و هم می تواند در کنارپاکستان،با ترانزیت کالاهای کشورهای آسیای مرکزی به دریای آزاد حق ترانزیتی را نصیب این دو کشور کند. از طرفی دیگر در زمینه واردات از جمهوریهای آسیای مرکزی،مهمترین کالای مدنظر پاکستان،حاملهای انرژی مثل نفت و گاز می باشد.طرح انتقال خط لوله گاز از ترکمنستان به افغانستان،پاکستان و هند یکی از اهداف مهم پاکستان در حمایت از طالبان بوده است. بارنت روبین در نشریه گزارش سیاسی مسلمانان که نشریه شورای روابط خارجی آمریکا است؛این موضوع را خاطر نشان می کند که مهمترین وظیفه طالبان را ایجاد امنیت برای راهها و به طور بالقوه برای خطوط لوله نفت و گازی بود که از کشورهای آسیای مرکزی از طریق افغانستان به پاکستان و بازار های بین المللی منتقل می شود. به این ترتیب حکومتهای پاکستان بعد از فروپاشی شوروی،علاقه شدیدی به روابط تجاری با آسیای مرکزی پیدا کردند.این در حالیست که پاکستان برای تامین سوخت دو راه داشتند که یکی تن دادن به دولت غیر پشتون ربانی بود که با آن رابطه خوبی هم نداشتند و دیگری حمایت از طالبان که می توانست هر دو هدف پاکستان یعنی روی کار آمدن یک دولت پشتون و ایجاد امنیت افغانستان برای پیشبرد اهداف اقتصادی پاکستان،را برآورده کند. پس می توان نتیجه گرفت که مهم ترین هدف پاکستان از طالبان در دهه 1990 اهداف اقتصادی و انرژی این کشور در آسیای مرکزی بوده است. سپیده جوشقانی/کارشناس ارشد مطالعات خاورمرکزی  
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی


اکسیداسیون کاتالیزوری، روشی در حال تکامل جهت گوگرد زدایی
ساسان طالب نژاد/دکتری مهندسی شیمی و کارشناس توسعه کسب و کار در حوزه پتروشیمی و‌پالایش
پتروشیمی صنعت بی سردار!
عبدالرسول دشتی