۰
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۰۸:۲۳
کد مطلب : ۳۶۰۱۰

مقایسه قیمت نفت در دولت های مختلف

به گزارش نفت ما،این روزها سوالی در ذهن تحلیل گران اقتصادی و سیاسی نقش بسته است که چرا نفت با آمدن احمدی نژاد گران شد و با رفتن او دوباره به ارزانی گرایید.   این سوال در ذهن عده ای به شکل بدشانسی نفتی خاتمی و روحانی مطرح است ولی واقعیت ماجرا چیست؟ قیمت نفت همواره در دوران دولت اصلاحات بین ارقام 18 تا 27 دلار نوسان می کرد و در بهترین حالات و آخرین روزها رکورد های 37 دلاری را ثبت می نمود که دولت قانونا تحویل دولت احمدی نژاد شد. در این دوران قیمت نفت رشد صعودی خود را با شیب زیادی ادامه داد و تا 120 دلار پیش رفت، اما مجددا با رفتن دولت احمدی نژاد و تحویل رسمی قدرت به دولت تدبیر و امید، این قیمت سیر نزولی به خود گرفت و از ارزش نفت کاسته شد. روحانی نفت را در بودجه 94 با پیش بینی 70 دلاری بسته است در حالی که همین حالا نفت زیر 50 دلار است و خبری هم از پایان این روند نزولی نیست! حال باید پرسید آیا واقعا اصلاح طلبان بدشانس های نفتی عالم سیاستند و یا عوامل دیگری در کاهش نرخ نفت موثر بوده است؟ آیا این مساله می تواند اتفاقی باشد که همواره با روی کار آمدن دولتهای اصلاح طلب قیمت نفت پایین می آید؟ مسلما باید در کنار عوامل تعیین کننده بین المللی بدنبال مسائل و اشتباهات تاکتیکی دیگری هم بود. بر اساس نظر تحلیلگران چند نکته اساسی در کاهش قیمت نفت طی ماههای پایانی سال 2014 تاثیرگذار است. نخست: لج بازی مصرانه عربستان در نگاه داشتن سقف تولید ده میلیون بشکه در روز و اصرار بر دادن تخفیف به بهانه حفظ مشتریان و از دست ندادن بازار! که تحلیلگران از آن به توطئه آمریکایی-عربی برای کاهش قیمت نفت نیز یاد می کنند. دوم: تغییر عمده و باور نکردنی در منابع نفتی آمریکا. آمریکایی ها چند سالی است روی پروژه اختراع تکنولوژی استفاده از باقی مانده نفت و گاز در خلل و فرج سنگ بستر میادین نفتی کار می کنند و امسال بالاخره اعلام کردند که این پروژه جواب داده و میادین نفتی تعطیل شده خود را می توانند دوباره به مسیر تولید بازگردانند. تولید نفت آمریکا در اواخر سال 2014 دقیقا دوبرابر شد و از حدود 4.5 میلیون بشکه در روز به 9 میلیون رسید و برای اولین بار پس از 40 سال دولت آمریکا اجازه صادرات نفت را صادر کرد! سوم:مهمترین عامل در کاهش نرخ نفت به نوع دیپلماسی ایران و غرب بستگی دارد. اینکه ما فکر کنیم با سیاست جلب توجه قدرت های منطقه و جهان خواهیم توانست اقتصاد را درست کنیم به نوعی خوش باوری است. زیرا هرگاه ما از موضع ضعف با قدرت ها بدنبال اعتماد سازی بودیم در واقع میدان را به حریف واگذار کردیم و می بایست منتظر باشیم تا او سیاست های بازیش را به ما تحمیل کند. شاهرگی که نبضش در ۸ سال دولت نهم و دهم در دستان دولت ایران بود امروز در دستان طرف مقابل است و می بایست چشم به بازی های سیاسی قدرت ها بدوزیم. فراموش نکنیم به گفته نشریه فاینشنال تایمز احمدی نژاد با ایستادن در برابر قدرت های زورگو و طرح موضوع هولوکاست باعث شد هر بشکه نفت بیش از ده دلار افزایش قیمت داشته باشد.  احمدی نژاد با شجاعت و ایستادگیش باعث استیصال قدرت ها می شد.دقیقا نقطه روبروی احمدی نژاد خاتمی و روحانی بودند که با سیاست جلب اعتماد طرف های مقابل عملا میدان داری را از طرف ایرانی سلب کردند و کشور را در موضع ضعف قرار دادند. ایران در 35 سال گذشته همواره عامل اصلی در تامین امنیت بزرگترین شاهراه نفتی جهان یعنی تنگه هرمز بوده است و در مقابل فعالیت خصمانه و کثیف آل سعود ما نیز باید ازین شاهراه بهره بیشتری می بردیم. همان سیاستی که احمدی نژاد در اواسط دهه ی هشتاد استفاده کرد.اما امروز ایران مصرانه در مسیر اعتمادسازی گام بر میدارد، آمریکایی که روزی در اثر فشار های ایران و جریانات ایران گرا مجبور به ترک کامل عراق شد و در سوریه پی در پی ناکامی به بار می آورد و در تمام این شرایط درخواست هایش برای گفتگو با ایران در مورد عراق و سوریه رد می شد؛ امروز یک پای جدی نشست های 1+5 است و ایران برای جلب رضایتش اقدامات عملی می کند! این دقیقا اتفاقی است که در دستگاه دیپلماسی دولت اصلاحات نیز افتاد، کشوری که به دست خود و برای جلب رضایت غربی ها دست آوردهای تکنولوژی هسته‌ای خود را تعلیق کرده و به بازرسان آژانس اجازه بازرسی از هر نقطه خاکش را می دهد، آیا با این سیاست مشابهی که دولت روحانی در پیش گرفته است می شود جلوی یکه تازی امریکا ایستاد؟ پس طبیعی است که در چنین شرایطی همه فشارهای روانی از بازار مصرف‌کنندگان نفت برداشته شده و با اطمینان منتظر کاهش قیمت نفت در آینده نیز باشند. با سیاست های نفتی زنگنه و دولت یازدهم باید منتظر روزهای بدتری در بازار نفت باشیم. منبع: دولت بهار  
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی